ولی آلیس سر راهش قرار بود خیلی چیزها ببیند
چیزهایی که انتظارشان را داشت
ولی چیزهایی که انتظارشان را نداشت، اتفاق افتادند
چیزهایی که کاملا خسته کننده و احمقانه بودند
تا زندگی همان مسیر همیشگی خودش را طی کند...
گربه ها را در قهوه بگذار و موشها را در چای
و به ملکه آلیس که سی و سه بارتشنه تر است ، خیر مقدم بگو!