سلام . خوبین ؟؟
هیچی دیگه همین .....فقط اومده بودم واسه احوالپرسی
....
soozhe ham nadaram ke .. in webloge ham dige baram tekrari shode ... in sheklakaye blogsky ham ke mano koshoonde ..
man az hamoon rooze aval ham mokhalefatamo ba in sheklaka e'lam karde boodam
اینم که همش فونتش تغییر میکنه .. چرا آیا؟ عجیب است . ولی مهم اینه که مینویسه .. حالا فرق نداره .. هرجور مینویسه .فقط بنویسه .. مهم نیست..
مترسک جون پارتنر خوشمله ی من میخواد......
matarsak joon ==> i love you !
.
only dear matarsak for ever
hichkas mese matarsak joonam nemishe .. hishki...
baz man dep shodam, raft
..
الهی دلخوشی باشه پناهت .. گلای رازقی تن پوش راهت
نگاه ساکت باران به روی صورتم دردانه میرقصد که میگوید:« عجب این دخترک شادابست. عجب این دخترک شادان و خندان است . ولی باران نمیداند که من غمگین ترین غمگین دنیایم . سکوتم گرچه میخندد نگاهم سخت گریان است
.»
سلام . خوبی ؟ خوشی ؟ سلامتی ؟؟ چه خبر ؟؟
چه عجب از این ورا ...هوم؟؟
از این شعر یغما گلرویی خوشم اومد .. گفتم بنویسمش اینجا .. چون یه جورایی آدمو احساساتی میکنه .مگه نه ؟؟
.
کفن پیچ .وقتی گورکن
آخرین بیلِ خاکو رو سرم خالی کنه، زیر اون کرباس سفید
یه نفس ِ راحت می کشمو. به کِرمای گـشنه بفرما می زنمو
واسه یه خواب بی دغدغه
آماده می شمعجب شعری گفته هااااا!!!!!!!!!!! فکر کن! چه شود ؟؟ چه خبر؟؟
تیم ملی هم که چه نازنین و قشنگ جام و بوسید اومد کنار
.. خدا لطفشو ازشون دریغ نکنه..میگم که این روزا هم اینجا ، هم اونجا ، همه جا ، زمین وزمان همه دست به دست هم دادن حالگیری کنن
..بعدشم بگن تو ادعا داری ..آخه خودمم نمیدونم چیکار کردم که این همه دوست پیدا کردم (آدم چند تا دوست مثه اینجور عزیزان داشته باشه دیگه دشمن نمیخواد که) والا !! مگه دروغ میگم ؟؟ چرا بد نگاه میکنی ؟؟ خب دارم راست میگم .. که باهاشون آشنا شی... 
البته ببخشیدااا . من یه خرده رُک حرف میزنمااا... درسته گفتم این وبلاگ معضل بزرگی شده و داره اعصابمو خرد میکنه .. ولی میبینم که توهم عزمتو جزم کردی و داری تلاش میکنی... (فرصت طلب شورشی)
خُب حالا یه چی گفتم .. تو که نباید زیاد جدی بگیری .. ....اونوقت هر بلایی که دوست داری سرش بیاری ....بعدشم بیای بهم بگی که چیکار کنم تا وبلاگم هک نشه 
.. عجب آدم لارجی هستیاااااااا.
.. ممنون واسه این همه لطف و محبتت هکر جون ! موندم چه جوری جبران کنم
...
میبینی منو هم تهدید کردن ولی من نرفتم خود کشی ، فدات شم نری خود کشی یهو، اونوقت اگه تو خودتو بکشی .. منم خودمو میکشم ،چون من خودمو کشتم متینا هم صد در صد خودشو میکشه، بعد چون متینا خودشو کشته ، نازگل خودشو میکشه ، نازگل هم که خودشو بکشه ... دیگه خودت باقیشو دنبال کن
... این داستان ادامه دارد ....
To Be Continue .
فکر کن .. پس بیخیال خودتو نکش .. چون تلفات زیاد میشن...اونوقت دیگه خدا دوستت نداره . اون جهان (قیامت) باید جواب بدی ..
متینا عزیزم جونم .میگمااااا خدا رو شکر پایان نامه ت تموم شد .. منم که خیلی خوشحالم والا..چون تو که توی این مدت داشتی منو به فراموشی میسپردی.. نه زنگی نه رنگی ...داشتم دپ میشدم دیگه ...انشا الله تو همون کارخونه استخدام شی
... آقای حیرونتر از همتون ، دنیا دو روزه ، خیلی خوبم ...ممنون که نظر میدی .. خوشحالم میکنی .. ولی اگه وبلاگتو میدادی تا یه سر بهش بزنم خیلی خوب میشد
... بعدشم تو که باز به مترسک جونم گفتی آقا !! .. والا مترسک جونم دخمله .حالا ببین من کِی بهت گفتم 
.. مترسک جونم اگه آتیشی بشه .. دیگه هیچکس نمیتونه جلوشو بگیره هااااا ..گفته باشم... محمد من قرصامو خورده بودم که وبلاگمو آپ کردم .ولی نمیدونم چرا چی شد یهو بدتر شدم و این قرصا هم موثر واقع نشدن .. .
نازگل ، سارا ، مصطفی ، حمید ، دانیال ممنون که چرندیات منو خوندین و نظر دادین .. خوشحال شدم
..
